همه چی ارومه
سلام دخترای گلم هلیا و هلنای عزیزم بدلیل مشکلات. زیادی ک تو زندگیم داشتم متاسفانه خیلی وقته که نیومدم و کلی حرف واسه گفتن دارم ولی نمیدونم باید از کجا شروع کنم. الان ساعت دو و هجده دقیقه نیمه شبه و همه خوابن بابا تقریبا بیست دقیقه پیش اومد خونه.الان تقریبا سه ماهه که مدام در خدمت عموتونه و نمیدونم این روال قراره تا کی ادامه پیدا کنه. اخه هم نمیزارن بابایی بره سرکار و کلی بدهی بالا اورده و از طرفی انقد خونواده عموت بی چشم و روین که حیف ادم که ثانیه ای از زندگیشو واسه این خونواده هدر بده. امسال تقریبا از اول تابستون هردوتایی تون خیلی مریض شدین مخصوصا هلیای نازنینم و تمامه این مریض شدن ها هم از روزی شروع شد که رفتیم خونه دوست ...