هلیا نفس مامانهلیا نفس مامان، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد

یک روزی ارزوم داشتن دو تا بچه پشت سرهم بود الان رویای من تبدیل به واقعیت شده حتی خودمم باورش واسم سخته خدایا ممنونتم

اولین تصمیم

1393/9/25 22:26
نویسنده : سحر
346 بازدید
اشتراک گذاری

اولین باری که تصمیم گرفیتم بچه دار شیم مهر 1390 بود، اون موقع من خیلی خوشحال بودمو دل تو دلم نبود. فکر میکردم خیلی زود جمعمون سه نفره میشه اما هر ماه که میگذشت خبری نبود.اون موقع من هنوز یک ترم دیگه از دانشگاهم مونده بود یادمه ترم سختی بود از یک طرف دفاع داشتم و از طرف دیگه یکی از درسهای اختیاریم مونده بود و دانشگاه هم فقط یک درس ارائه داده بود، اونم با یک استاد فوق العاده سختگیرو بداخلاق

اینکه هنوز یک ترم دیگه از دانشگاهم مونده بود باعث میشد کمتر به بچه فکر کنم اما بازم آزاردهنده بود. کم کم داشت باور میشد که مشکل بارداری دارم، ترس تمامه وجودم و گرفته بود گاهی سعی میکردم به خودم دلداری بدم اما فایده ای نداشت و کارم شده بود گریه.1390/12/20 دفاع پایان نامم بود بعد از دفاع هم که فرصت زیادی واسه خونه تکونی باقی نمونده بود به کمک خواهری تونستیم تو فرصت باقیمونده تمام کارا رو انجام بدیم.

خلاصه تا 15 فروردین 1391 با دید و بازدید سرم حسابی گرم شده بود و از فکر بچه اومده بودم بیرون اما گهگاه هم پیش میومد که آدمای بی فکری می پرسیدن، پس کی میخواین بچه داربشین. وای که چقدر از دستشون عصبانی میشدم اما خوب اونا که نمیدونستن قضیه چیه!

پسندها (4)

نظرات (0)