تولد دخترم هلیا
دختر عزیزم هلیا جونم بابایی همونطور که قول داده بودن ی تولد خیلی خوب واستون گرفتن البته دوبار تولدت امسال روز بیست و دوم دیماه روز یکشنبه بود.
ولی ما یک هفته قبلش خونه مامانی واسه مهمونای خودم وهفته بعدش واسه مهمونای بابا خونه خودمون تولد و برگزار کردیم.
خداروشکر همه چی خییییلی بهتر از اون چیزی که فکرشو میکردم برگزار شد و خدارو شکر خستگیه این یک ماه بدوبدوی من بی ثمر نبود.
راستش اولش قرار نبود تولدت انقدر گسترش پیدا کنه و مهمونامون زیاد باشن ولی یکی یکی مهمونا زیاد شدن.قضیه شو مفصل تو ی پست خصوصی واست توضیح میدم دختر قشنگم.
چون میخوام همه چی رو کامل بنویسمو با گوشی خیلی طول میکشه تو چندتا پست مطالب و میزارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی