هلیا نفس مامانهلیا نفس مامان، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد

یک روزی ارزوم داشتن دو تا بچه پشت سرهم بود الان رویای من تبدیل به واقعیت شده حتی خودمم باورش واسم سخته خدایا ممنونتم

نمیدونم چرا انقدر استرس دارم!

ی استرسی توام با دلشوره دارم انگار قراره ی خبر بد بهم بدن.نمیدونم خدایا امیدوارم هرچی که خیره اتفاق بیفته. روز سه شنبه جناب همسری رفتن و آزمایش اسپرم و دادن اما نمیدونم چرا از همون روز ی استرس خیلی بدی افتاده به جونم هر کاری هم میکنم که از فکرش بیام بیرون نمیتونم.امیدوارم زودتر به روز 4بهمن برسیم و من برم مطب دکتر ببینم نظرشون چیه. تو این سه سالی که از این دکتر به اون دکتر میرم تا حالا انقدر استرس نداشتم که الان دارم،نمیدونم قراره چه اتفاقی بیفته،نمیدونم قراره دکترم چی بگه ولی خیلی حالم خرابه از لحاظ روحی میگم ها. شاید این استرس ها بخاطر اینه که خانم دکتر دفعه پیش گفتن بعد از اینکه آزمایش اسپرم همسر تو آوردی اگه ضعیف باشه فعلا بهتون ...
1 بهمن 1394

جالب و خواندنی

این مطلب و از یکی از وبلاگ ها کپی کردم خیلی قشنگه حتما بخونیدش؛ عروس قشنگم: من نه ماه بار فرزندى را در دل کشیدم تا به دنیا امد، شبهاى بسیارى تا صبح بالاى سرش بیدار بودم تا او اسوده بخوابد، وقتى زمین خورد و گریه کرد من اولین کسى بودم که اشکهایش را پاک کردم، وقتى اولین بار مدرسه رفت این من بودم که پاى رفتن به خانه را بدون او نداشتم و تمام روز پشت در مدرسه برایش صبر کردم، وقتى اولین دعوا را توی مدرسه کرد این من بودم که پشت اش ایستادم، وقتى لباس نو مى خواست من تنها دارایى ام را براى او خرج مى کردم، وقتى گوشى نو واخرین مدل خواست من برایش تهیه کردم، عروس گلم؛ وقتى امتحان داشت من تشویق اش کردم که ادامه بده وتلاش کنه برا...
10 دی 1394

سه ماه گذشت

سه ماه به سرعت برق و باد گذشت و همین روزاست که ماه چهارم هم تموم بشه و جای خودش و به ماه پنجم بده.این مدت خیلی واسم سخت گذشت آخه قبلا باید روزشماری میکردم تا موعد پری برسه و ببینم نی نی دارم یا نه ولی این مدت باید روزشماری میکردم تا به روزی برسم که بتونم اقداممو شروع کنم.         طبق گفته دکترم که یکی از بهترین هاست همین سه ماه انتظار کفایت میکنه اما تو اینترنت خونده بودم کسی که از دوتا آمپول واسه سقط خارج رحمی استفاده میکنه بهتره شش ماهی صبر کنه اما چه کنیم که جناب همسری دیگه طاقتشون سر اومده و البته خودم . اینم یواشکی بگم که تو این سه ماهی که گذشت ما طبق روال قبلی مون میرفتیم جلو البته با اندکی تغیییرات...
3 دی 1394

نمی گویم خدایا چرا من!

آرتو اشی قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خون آلوده ای که در جریان یک عمل جراحی در سال 1983 دریافت کرد به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد.   او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد یکی از طرفدارانش نوشته بود چرا خدا تو را برای این بیماری انتخاب کرد ؟ او در جواب گفت در دنیا 50 میلیون کودک تنیس بازی را آغاز می کنند 5 میلیون نفر یاد میگیرند که چگونه تنیس بازی کنند ، و 500 هزار نفر تنیس را در سطح حرفه ای یاد می گیرند . 50 هزار نفر را به مسابقات میگذارند . 5 هزار نفر سرشناس می شوند 5 نفر به مسابقات تنیس ویمبلدون راه پیدا میکنند ، 4 نفر به نیمه نهایی می رسند و 2 نفر به فینال ..... و آن هنگام ک...
16 مهر 1394

تجربه تلخ سوم

امروز قصد نداشتم درمورد خودم بگم چون هنوز هیچی معلوم نیست اما خوب میگم و اگه کسی در این مورد چیزی میدونست خوشحال میشم تجربیاتش و بگه.واسه بعد ماه رمضون قصد کردیم دوباره اقدام کنیم اما از اونجایی که هردومون بابت برنامه شب درمیونی که داشتیم خسته شده بودیم تصمیم گرفتیم از روشهای کمک باروری استفاده کنیم.بنابراین از دکترم خواستم که واسم وقت آی یو آی تعیین کنه. روز 10مرداد وقت آی یو آی داشتم.ساعت 4عصر باید میرفتیم آزمایشگاه تا از همسرم نمونه گیری میشد و 2ساعت بعد میرفتیم و نمونه بارور شده رو تحویل میگرفتیم و می بردیم مطب خانم دکتر تا آی یو آی رو انجام بدن. چه روش مضخرفیه این آی یو آی، آخه ما میخواستیم از دست برنامه شب درمیونمون راحت بشیم که ب...
15 شهريور 1394